نویسنده : مهندس مهدی نوری
بیماری مایکوپلاسموز در طیور – CRD –بیماری مزمن تنفسی طیور-تورم مفصل در طیور
بیماری مایکو پلاسموز در طیور عمدتا تحت عنوان بیماری CRD یا بیماری تنفسی مزمن شناخته می شود. این بیماری معمولا بعنوان عفونت ثانویه در طیور، بوقلمون و سایر پرنده ها به نسبت کمتر شناخته می شود. باکتری عامل بیماری تحت عنوان مایکوپلاسما نامیده می شود. این باکتریها جزو کوچکترین موجودات آزاد زی می باشند. بیشترین عوارض بیماری ناشی از این خانواده عمدتا در دستگاه تنفسی و سپس در مفاصل و اندامهای حرکتی می باشد.
مهمترین سروتيپهائي كه معمولاً در طیور ايجاد بيماري مي نمايند عبارتند از: مايكو پلاسما گالي سپتيكم (Mycoplasma c allisepticum) معروف به MG و ميكو پلاسما سينويه (M.synoviae) معروف به MS می باشند.
۱ – بیماری CRD یا عفونت مزمن تنفسی
اين بيماري بدلیل پاسخ به درمان ضعیف و مقاومت آنتی بیوتیکی نسبی عامل آن بعنوان یک عفونت با دوره طولاني مشخص گردیده و معمولا با علائم تنفسي و ترشحات بيني همراه می باشد. بیماری داراي اهميت اقتصادي زيادي است چرا كه با سایر بيماري هاي تنفسي ديگر کمپلکس گردیده و در نتيجه باعث كاهش ارزش لاشه مرغ و بوقلمون مي گردد. از طرف دیگر باعث كاهش توليد در مرغان تخمگذار، كاهش خاصيت جوجه درآوري و همچنين كاهش قدرت زندگي جوجه مرغ و بوقلمون گرديده و گاهي باعث تورم مفصل همراه با تورم اوتار و تورم مجراي تخم مي گردد.
اين بيماري در سراسر جهان وجود داشته و بطور متداول به تنهائي و یا همراه با ساير عفونتها در مرغداريهاي ايران ديده مي شود.
بررسی عامل بيماري
مايكو پلاسماگالي سپتيكم باكتري كوكوئيدي شكل بوده و فاقد ديواره سلولي می باشد و قادر به عبور از فيلترهاي باكتريائي مي باشد. این باکتری در غشاء حفره هاي بيني و ناي طيور ازدياد مي یابد. عامل بيماري در بدن ماكيان و بوقلمون از سه تا ۱۸ ماه و گاهي بيشتر زنده می ماند درحاليكه باكتري در خارج بدن بندرت بیش از ۲۴ ساعت زنده مي ماند.
ويروسي هاي عامل بیماریهای نيوكاسل، برونشيت عفوني، آدنو ویروسها و سويه هاي بيماريزاي كلي باسيل، هموفيلوس گاليناروم (H.gallinarum) و همچنين عوامل تضعيف كننده سیستم ایمنی مخاطی مانند وجود گاز آمونياك و گرد و خاك در محیط و بهداشت ضعیف محیط می توانند بیماری ناشی از مایکو پلاسما را تشدید نمایند.
بیماریزایی
طيور در هر سني ممكن است به بيماري مبتلا شوند. در طيور گوشتي واگيري بيشتر بين سنین ۸-۴ هفتگي بوده و بنظر ميرسد كه با افزايش سن مقاومت نسبت به بيماري افزايش مي يابد. عفونت ممكن است از راه تخمدان و مجراي تخم آلوده به تخم مرغ (انتقال عمودي) انتقال يافته يا مستقيماً از پرنده اي به پرنده ديگر (انتقال جانبي) از راه دستگاه تنفس انتقال يابد. همچنين بوسيله ذرات موجود در هوا نيز عفونت انتقال مي يابد و سپس از راه خون در بدن انتشار مي يابد. اين باكتري در بدن تمايل به سلولهاي گوناگون بخصوص سلولهاي اپيتليوم دارد.
انتشار بيماري از يك پرنده به پرنده ديگر در داخل مرغدان معمولاً كاملاً سريع است ولي ديواره ها مانع موثري در برابر انتشار بيماري مي باشند. در نتيجه با چنين موانعي انتشار از يك گله به گله ديگر در همان رديف ممكن است خيلي آهسته بوده و يا اصلاً اتفاق نيافتد.
علایم بالینی بیماری
دوره نهفته بيماري در شرايط طبيعي بخاطر عوامل متعدد مستعد كننده ايجاد بيماري نامشخص است ولي در شرايط تجربي بين ۴ تا ۲۱ روز بوده است.
متداولترين علائم كلينيكي بيماري عبارتند از: ناراحتي دستگاه تنفس شامل علائم زكام، سرفه، عطسه، صداهاي تنفسي مرطوب و تنفس با دهان باز است. مصرف غذا كم شده و پرنده لاغر مي شود. خروسها علائم مشخص تري از بيماري را نشان مي دهند، در بيني ترشحات اكسودائي جمع شده كه اغلب همراه با سينوزيت بوده و پرهاي بال بخاطر اينكه پرنده مبتلا سعي در خارج كردن ترشحات به وسيله آن دارد كثيف است. در ابتدا گاهي تنها يك حالت تورم ملتحمه خفيف با اكسوداي كفي در چشم همراه باعلامت زكام دیده می شود ولی گاهی اوقات مرحله اوليه بيماري خيلي شديدتر و همراه يا تورم سر و صورت و سينوسهاي صورت شبيه علائم كريزاي عفوني می باشد. اگر كيسه هاي هوائي به تنهايي مبتلا باشند علائم كلينيكي مشخصی وجود ندارد. علائم كيلينيكي ديگر شامل آماس مفصل خرگوشي و لنگش می باشد که به صورت نادر دیده می شود. در مرغان بالغ در اثر ابتلا به بيماري كاهش ميزان تخمگذاري مشاهده مي گردد.
در عفونتهاي ساده بيماري ممكن است بصورت مخفي يا خيلي ضعيف باشد كه گاهي فقط در آزمايشات سرلوژيكي ميتوان بوجود آن پي برد.
جراحات كالبد گشائي
جراحات دستگاه تنفس ممكن است آنقدر خفيف باشد بطوريكه غير محسوس بوده و يا فقط شامل افزايش موكوس يا اكسوداي كاتارال در بيني، ناي، برنشها، ريه ها و ادم كيسه هاي هوائي باشد .چركهاي پنيري در حالت پيشرفته بيماري كيسه هاي هوائي را پر مي نمايد. موكوس چسبنده اي ممكن است باعث اتساع سينوسهاي زير چشمي كشته و بعداً تبديل به مواد پنيري گردد. در حالتي كه بيماري با عوامل بيماريزاي ديگري همراه باشد جراحات شديدتر مي باشد. مثلاً همراه با عفونت كلي باسيلي بخصوصي در پرندگان جوان (۱۰-۴ هفته) كه در شرايط بد نگهداري مي شوند، تورم چركي پرده قلب و كبد همراه با جراحات كيسه هاي هوائي و قسمت فوقاني دستگاه تنفس ديده شده و تحت نام سپتي سمي ناميده مي شود. در حالت تورم وتر و مفصل و تورم مفصل ماكيان آماس و ادم بافت اطراف مفصلي ديده مي شود. در تورم مجراي تخم اكسوداي پنيري در مجراي تخم وجود دارد.
تشخيص
علائم تنفسي و ديگر علائم و جراحات لاشه و تغييرات هیستوپاتولوژيكي می توانند ما را به بیماری مشکوک نمایند ولی علائم اختصاصی براي عفونت مايكوپلاسماگالي سپتيكم نمي باشند. مهمترین و دقیق ترین و سریع ترین روش ممکن برای تشخیص قطعی عامل بیماری استفاده از روش RPCR و PCR می باشد. البته از روشهای آگلوتیناسیون سریع بر روی پلیت مخصوص نیز بعنوان تشخیص اولیه به صورت مخلوط نمودن آنتی ژن استاندارد بیماری با سرم مشکوک بیمار نیز استفاده می شود، در صورت مشکوک شدن اولیه در رقتهای متفاوت سرم آلوده، بایستی ترجیحا برای گزارش قطعی از روشهای سلولار مولکولی استفاده نمود. البته از کشت باکتریایی نیز می توان استفاده نمود که بدلیل وقت گیر بودن و مدت زمان طولانی رشد باکتری مایکوپلاسما بر روی محیط کشت و همچنین نیاز به محیط های کشت اختصاصی معمولا از لحاظ اقتصادی و زمانی انجام آن به صرفه نمی باشد.
پيشگيري و كنترل بيماري
واكسيناسيون در پيشگيري اين بيماري داراي ارزش محدودي است زيرا ايمنيت حاصله طولانی مدت نبوده و از طريق آلودگی های مجدد توسط خود باكتري مایکوپلاسما و يا عفونت های ناشی از ويروسهاي نيوكاسل و آنفلوانزا و یا برونشيت عفوني كه سیستم ایمنی پرنده را ضعيف مي سازند از بين ميرود بعلاوه واکسیناسیون نیز خود می تواند طیور را آلوده نماید و آنها حامل باکتری گردند.
ريشه كني بيماري از گله هاي مادر ممكن است بعنوان يك روش كنترل بكار برده شود كه در نتيجه آن انتقال بيماري از راه تخم مرغ نيز به ميزان زيادي كاهش مي يابد و از طرفي با آزمايشات سرلوژيكي مداوم مي توان گله هاي آلوده موجود را شناسايي نمود و با اقدامات بهداشتي ساده مانند جدا نگهداشتن مرغداريها از هم انتشار جانبي را محدود كرده و بيماري را كنترل نمود. انتقال از راه تخم را مي توان با درمان داروئي گله يا وارد كردن دارو در تخم مرغهاي مورد استفاده براي جوجه كشي يا با حرارت دادن تخم مرغ كاهش داد.
گاهي پيشنهاد مي شود كه تخمهاي ابتداي دوره تخمگذاري را براي جوجه كشي مصرف نكنند زيرا در اين زمان امكان انتقال بيماري از راه تخم بيشتر است.
از آزمايش سرمي آگلوتیناسیون سريع بر روي لام يا آزمايش جلوگيري كننده از جمع شدن گلبول هاي قرمز در فصول ماهيانه يا كمتر كه معمولاً از ۳-۲ ماهه اول زندگي شروع مي شود نيز جهت كنترل بيماري استفاده مي شود. حداقل در يكي از آزمايشات بايد تمام گله مورد آزمايش قرار گيرند. ضمناً رعايت شديد اصول بهداشتي از قبيل كارگر مستقل جهت هر سالن با لباس و كفش مخصوص، عدم نگهداري جوجه هاي آلوده با جوجه هاي سالم و عدم نگهداري سنين مختلف در يك مرغداري، جلوگيري از ورود پرندگان وحشي، جوندگان و حشرات به سالن مرغداري به كنترل بيماري كمك مي كند.
گله هائي بعنوان گله عاري از عفونت ناميده مي شوند كه جوجه هاي از نظر سرولوژيكي منفي از تخمهاي جوجه كشي درمان نشده حاصله از مادران از نظر سرولوژيكي منفي بدنيا آمده باشند.
درمان
درمان و آنتي بيوتيكهاي مختلف جهت درمان طيور مبتلا و كاهش علائم كيلينيكي بطور موثري بكار رفته اند ولي بطور كلي طيور مبتلا بطور قطعي درمان نشده و اين داروها باعث برطرف شدن عفونت از بدن نمي گردند. در ميان دارو ها مصرف تایلوزین تارتارات، آیولوزین، اسپكتينومايسين+ لیكومايسين، تيامولين، اسپيرامايسين، اريترومايسين، و تتراسيكلين متداول ترند كه معمولاً از راه آب آشاميدني و يا غذا مصرف مي شوند. در موارد شديد بيماري مي توان از تزريق اين آنتي بيوتيكها هم استفاده نمود كه ۲۵ ميليگرم تايلوزين يا ۲۰۰ ميليگرم اسپيرامايسين براي هر كیلو وزن بدن تزريق مي شود.
بايد توجه داشت سويه هاي مايكو پلاسماي مقاوم به اسپيرامايسين، اريترومايسين و تايلوزين و داروهاي ديگر مشاهده شده است، تزريق ۲- ۲۵/۰ ميليگرم تايلوزين به تخم مرغ باعث نابودي كامل مايكوپلاسما در آن گرديده است.
به نظر می رسد بهترین راه کنترل بیماری حذف گله های مادر آلوده، عدم استفاده از تخم مرغهای آلوده جهت خواباندن در هچری و رعایت اصول بیوسکوریتی شدید در گله های مرغ مادر می باشد.
برای خواندن ادامه مقاله اینجا کلیک کنید.